به طور ساده، اضطراب به عنوان احساس نگرانی، عصبی شدن و یا ترس در مورد یک رویداد یا وضعیتی است که می تواند پیامد ناخوشایندی داشته باشد، مانند یک مصاحبهی کاری یا یک امتحان. این احساسات ممکن است در برخی افراد به سرعت فروکش کند، در حالی که در برخی دیگر ممکن است اختلالات اضطرابی ایجاد کند و این اضطراب در طول زمان باقی مانده یا بدتر شود. همراه ما باشید.
دکتر مونوسوف معتقد است که تحقیق جدیدش، پس از شناسایی گروهی از سلولهای مغزی که در احساس اضطراب نقش مهمی را ایفا میکنند، ممکن است راهگشای درمان اختلالات اضطرابی باشد. وی با مطالعه بر مغز میمونهای رزوس که ساختارهای مغزی شبیه به انسان دارند به یافته های خود رسید. او بر قشر قدامی سینگولیت (ACC) مغز متمرکز شد؛ یک منطقه در قشر پیش پیشانی، که مطالعات قبلی نشان داده اند که در رفتارهای مرتبط با شک و عدم اطمینان عامل اصلی اضطراب نقش دارد.
برای این مطالعه، دکتر مونوسوف دو میمون را آموزش داد که سه الگوی هندسی متفاوت را به سه خروجی متفاوت ربط دهند. یک الگو به دریافت وزش باد آزاردهنده به صورت (بیانگر یک نتیجهی حتمی) ارتباط داده میشد، الگوی دوم به برخورد وزش باد به صورت با احتمال 50 درصد (بیانگر یک نتیجهی نامعلوم) مرتبط بود؛ در حالی که سومین الگو با هیچ نتیجه ای مرتبط نبود.
همزمان با این که هر یک از الگوهای هندسی به میمون ها نشان داده میشد، دکتر مونوسوف از MRI برای اندازه گیری فعالیت های عصبی در ACC مغز آنها استفاده میکرد.
این پژوهشگر سلولهای مغزی را در ACC شناسایی کرد که در پاسخ به الگوی هندسی مرتبط با نتیجهی نامعلوم فعال شده بودند. زمانی که الگوهای مرتبط با یک نتیجه ی حتمی یا بدون نتیجه نشان میمون ها داده شد، این سلول های مغزی هیچ فعالیتی نشان ندادند.
دکتر مونوسوف توضیح می دهد: ما جمعیتی از نورون ها را کشف کردیم که به طور خاص زمانی که میمون ها فکر میکنند چیز بد یا آزار دهنده - مانند وزش باد به صورت - ممکن است اتفاق بیفتد، فعال میشوند، نه زمانی که از اتفاق افتادنش مطمئن هستند.
در آزمایشی دیگر، دکتر مونوسوف، میمونها را برای تشخیص دو الگوی هندسی مرتبط با حتمی بودن یا احتمالی بودن دریافت جرعه ای آبمیوه که بیانگر یک نتیجهی مثبت است، آموزش داد.
نتایج مشابه با نتایج آزمایش قبلی بود؛ زمانی که میمون ها با نتیجهی نامعلومی مواجه شدند، گروه خاصی از سلول های مغز در ACC فعال شدند. این سلول ها زمانی که میمون ها با نتیجه ای حتمی روبهرو بودند، فعال نشدند.
به گفتهی دکتر مونوسوف، این یافتهها نه تنها به توضیح مکانیسمهای مغز که موجب اضطراب میشوند کمک میکند، بلکه باعث همواری مسیر یافتن درمانهای جدید برای اضطراب و سایر اختلالات رفتاری میشود.
اکنون که ما می دانیم وقتی که یک حیوان با عدم قطعیت یک تجربهی بد روبهرو می شود، کدام سلولها فعال میشوند، می توانیم تلاش کنیم فعالیت این سلول¬ها را مختل کنیم. این امر مسیرهای تحقیقاتی را باز می کند که ممکن است روزی منجر به کشف روشهای جدید درمانی اختلالاتی همچون اضطراب و افسردگی شود.
دو نوع استرس اصلی وجود دارد: «استرس حاد و استرس مزمن». استرس حاد واکنش به یک تهدید آنی و معروف به واکنش “جنگ یا گریز” است. همین که تهدید برطرف شد، سطح هورمونهای استرس بدون هیچ اثر طولانی مدتی به حالت عادی باز میگردند.
حتی برخی درجات استرس را در زمره احساسات خوشایند هم قرار دادهاند چراکه مغز ما را برای حداکثر کارایی آماده میکنند. اما استرس مزمن از همان نوعی که ما هر روز با آن مواجه هستیم، کشنده است. 90٪ مراجعان پزشکان به خاطر مشکلات سلامتی مرتبط با استرس است. استرس مزمن ما را در برابر هر چیزی، از سرطان گرفته تا یکسرماخوردگی معمولی آسیب پذیرتر میکند. بالارفتن مداوم هورمونهای استرس نه تنها بدن را بیمار میکند بلکه روی مغز هم تأثیرات منفی میگذارد. هنگامی که استرس مزمن شود، عملکرد مغز ما را تغییر میدهد و حتی باعث میشود تغییر ساختار تا سطح DNA ما هم جلو بیاید.
همچنان که استرس و کورتیزول به بدن فرد لطمه میزنند، به همان شدت هم به مغز آسیب میرسانند. برخی از این علائم استرس مانند مشکلات حافظه، اضطراب، و نگرانی محسوس هستند. اما برخی از آنها در پشت صحنهاند. با اینکه ما متوجه وقوع آنها نمیشویم اما بالاخره اثرات جانبی آنها را خواهیم دید. در اینجا 12 شیوه تأثیر استرس روی سلامت مغز و ذهن را به همراه گامهای سادهای جهت خنثی کردن آسیبهای آنها آورده ایم.
استرس به تولید رادیکالهای آزاد -که قاتل سلولهای مغز هستند- میانجامد
کورتیزول، در انتقالدهندههای عصبی، گلوماتیک مازاد تولید میکند. گلوماتیک، رادیکالهای آزاد -مولکولهایی که با اکسیژن جفت نشدهاند- تولید میکند که به همان شیوهای که اکسیژن به فلز حمله میکند و موجب زنگزدگی میشود، آنها هم به سلولهای مغزی هجوم میبرند. درعمل رادیکالهای آزاد دیوارههای سلولهای مغزی را سوراخ سوراخ میکنند و باعث میشوند آنها پاره پاره شوند و بمیرند.
استرس در سایر عادات سبک زندگی که منجر به تولید رادیکالهای آزاد بیشتری میشود هم به طور غیرمستقیم نقش دارد. اگر استرس باعث بیخوابی، هلههوله خوردن، افراط در نوشیدن الکل، سیگار کشیدن برای تمدد اعصاب شود، همگی نمونههایی از همان مشارکت در فراخوانی رادیکالهای آزاد هستند.
استرس مزمن شما را فراموشکار و حساس میکند
شاید یکی از اولین تاثیرات استرس که فرد متوجه آن خواهد شد، مشکلات حافظه باشد. جاگذاشتن کلیدها و فراموش کردن قرارها آدم را به تکاپو میاندازد و استرس او را دوچندان میکند.
اگر زمانی متوجه شدید که تمام استرسهای زندگی شما را حساستر کردهاند، بدانید برای این مسأله دلیل فیزیولوژیکی وجود دارد. مطالعات نشان میدهد زمانی که فرد دچاراسترس است سیگنالهای الکتریکی مرتبط با حافظه و خاطرات واقعی، تضعیف و نواحی مرتبط با احساسات تقویت میشوند.
استرس یک دور باطل از ترس و اضطراب ایجاد میکند
استرس بخشی از مغز به نام آمیگدال را که همان مرکز ترس مغز است، به کار میاندازد. استرس، اندازه، میزان فعالیت و تعداد اتصالات عصبی این بخش مغز شما را افزایش میدهد و این شما را ترسوتر میکند و حتی دور باطلی از ترس و استرس بیشتر را هم سبب میشود.
استرس تولید سلولهای مغزی جدید را متوقف میکند
تاثیرات استرس بر مغز را نمیتوان انکار کرد. هر فرد روزانه تعدادی سلول مغزی را از دست میدهد اما بدن هر روز هم فرصت ایجاد سلولهای تازه را دارد. فاکتور نورون زایی مشتق شده از مغز (BDNF) پروتئینی است که عامل اساسی در سالم نگهداشتن سلولهای مغزی و تحریک تشکیل سلولهای جدید میباشد. این پروتئین را میتوان به عنوان بارور کننده مغز در نظر گرفت. BDNF میتواند اثرات منفی استرس را جبران کند، اما کورتیزل، تولید BDNF را متوقف میکند و در نتیجه سلولهای مغزی کمتری تشکیل میشوند. بنابراین، سطوح پایین BDNF با وضعیتهای روانی از جمله افسردگی، OCD، اسکیزوفرنی، زوال عقل، و آلزایمر در ارتباط است.
استرس باعث ته کشیدن مواد شیمیایی حیاتی مغز و در نتیجه افسردگی میشود
سلولهای مغز از طریق انتقالدهندههای عصبی با یکدیگر ارتباط برقرار میکنند. استرس مزمن سطح انتقالدهندههای عصبی حیاتی، مخصوصاً سروتونین و دوپامین را پایین میآورد. کاهش سطح هر یک از این دو انتقال دهنده عصبی میتواند ما را افسرده یا مستعد اعتیاد کند.
سروتونین “مولکول شادی” نامیده میشود که نقش بزرگی در خلق و خو، یادگیری، کنترل اشتها و خواب دارد. زنانی که سروتونینشان پایین است در معرض افسردگی، اضطراب و پرخوری هستند. از سوی دیگر، کمبود آن مردان را بیشتر مستعد ابتلا به اعتیاد به الکل، ADHD، و اختلالات کنترل برانگیختگی میکند.
دوپامین “مولکول انگیزه” است و مسئول سیستم لذت و پاداش ما است. کاهش زیاد سطح دوپامین میتواند منجر به عدم تمرکز، بیانگیزگی، بیحالی و افسردگی در شما گردد. افرادی که سطح این ماده شیمیایی در مغرشان پایین است اغلب کافئین، شکر، الکل، و داروهای غیرمجاز مصرف میکنند تا سطح دوپامینشان را بالا ببرند.
افسردگی مبتنی بر سروتونین با اضطراب و زودرنجی همراه است درحالی که افسردگی مبتنی بر دوپامین خود را به صورت بیحالی و عدم لذت از زندگی بروز میدهد.
استرس شما را بیشتر در معرض خطر ابتلا به همه رقم بیماری روانی قرار میدهد
هنوز ریشه اغلب بیماریهای روانی ناشناخته است. اگر پاسخهایی هم تاکنون یافت شده باشند، به احتمال زیاد ترکیب پیچیدهای از عوامل مختلف خواهند بود. در تحقیقات اخیر، تفاوتهای فیزیکی در مغز افراد مبتلا به اختلال استرس کشف شده است. در این افراد نسبت ماده سفید مغز به ماده خاکستری بیشتر است. استرس شما را مستعد توسعه انواع بیماریهای روانی از جمله اضطراب، حمله عصبی، افسردگی، اختلال استرسی پس از ضایعه روانی (PTSD)، اسکیزوفرنی، اختلال دوقطبی، اعتیاد به مواد مخدر و اعتیاد به الکل میکند.
استرس شما را خنگ می کند
استرس میتواند باعث شود مغز شما در بدترین زمانهای ممکن مثل امتحانات، مصاحبههای کاری، و سخنرانیهای عمومی قفل کند. در عمل، این یک مکانیزم بقا است. اگر شما با یک موقعیت مرگ و زندگی مواجه باشید تعالیم و غریزه، تفکر منطقی و استدلال را در هم میشکند. این امر ممکن است شما را از خورده شدن توسط یک ببر نجات دهد، اما در زندگی مدرن به ندرت مفید است. استرس به حافظه شما آسیب میزند و باعث میشود نتوانید خوب تصمیم گیری کنید. همچنین بر هر یک از عملکردهای ادراکی نیز اثر منفی میگذارد.
استرس مزمن مغز شما را کوچک میکند
استرس به جمع شدن مغز شما میانجامد. کورتیزول میتواند موجب مرگ، کوچک شدن، و یا توقف تولید نورونهای جدید در بخش هیپوکمپوس (بخشی از مغز که خاطرات را نگه میدارد) شود. هیپوکمپوس برای یادگیری، حافظه، تعادل احساسی و همچنین قطع واکنشهای استرس بعد از اتمام اتفاق استرس زا، حیاتی است. استرس همچنین قشر جلوی مغز را هم جمع میکند. این امر بر سیستم تصمیم گیری، حافظه کاری، و کنترل رفتار تکانشی اثر منفی میگذارد.
استرس به سموم اجازه میدهد وارد مغز شما شوند
مغز شما نسبت به سموم، از هر نوعی، به شدت حساس است. «سد یا صافی خونی مغز» گروهی از سلولهای بسیار تخصصی است که به عنوان دروازبان مغز شما عمل میکند. این صافی نیمه تراوا درحالی که به مواد مغزی اجازه ورود میدهد، مغز شما را از مواد مضر نیز محافظت میکند.
اما یکی دیگر از تاثیرات استرس نفوذپذیر کردن سد خونی مغز است. همین امر به مواد نامطلوبی مثل فلزات سنگین، مواد شیمیایی و سایر سموم اجازه ورود به مغز میدهد. یک سد خونی سوراخ شده، سرطان مغز، عفونتهای مغزی، اسکلروزهای (سفت شدگی بافتها) متعدد را به همراه دارد.
استرس مزمن خطر ابتلا به زوال عقل و آلزایمر را افزایش میدهد
یکی از نگرانکنندهترین اثرات استرس روی مغز، افزایش خطر ابتلا به زوال عقل و آلزایمر است. تشخیص ابتلا به آلزایمر، در بین بزرگسالان، بزرگترین ترس در حیطه سلامتی است، حتی بیشتر از سرطان! آلزایمر در حال حاضر ششمین عامل مرگ و میر است. از هر سه سالمند یکی بر اثر آلزایمر یا انواع دیگر زوال عقل خواهد مرد و این گرانترین بیماری قرن است. هیچ معجزهای هم برای جلوگیری از آلزایمر وجود ندارد.
توصیههای عمومی شامل مواردی از جمله یک رژیم غذایی سالم کم قند و سرشار از چربی سالم برای مغز، ورزش فیزیکی، سیگار نکشیدن، فعال نگه داشتن ذهن، اجتناب از قرار گرفتن در معرض فلزات سمی و به حداقل رساندن استرس است. امروزه مشخص شده است که استرس، به ویژه استرسی که در میانسالی رخ میدهد، خطر آلزایمر را افزایش میدهد. اضطراب، حسادت و دمدمی بودن در سنین میانسالی نیز خطر ابتلا به آلزایمر را دو برابر میکند. علاوه بر این، استرس مزمن و افزایش سطح کورتیزول در افراد مسن منجر به زوال عقل و تسریع پیشرفت آن میشود.
استرس باعث میشود که سلولهای مغزی دست به خودکشی بزنند
استرس موجب پیری زودرس در سطح سلولی میشود که آن هم به نوبه خود باعث میشود هم سلولهای مغزی و هم سلولهای بدن شما دست به خودکشی زودتر از موعد بزنند. برای درک اینکه چگونه این اتفاق میافتد لازم است نگاهی به بخشی از کروموزومهای خود به نام تلومرها بیاندازیم.
ممکن است از زیست شناسی دبیرستان به یاد بیاورید که زمانی که یک سلول تقسیم میشود، مواد ژنتیکی را از طریق کروموزومها به سلول بعدی انتقال میدهد. تلومرها کلاهک انتهایی محافظ برروی کوروموزومها هستند.
هربار که یک سلول تقسیم میشود تلومرها کمی کوتاهتر میشوند. هنگامی که تا حد بحرانی کوتاه شدند، به سلول اعلان توقف تولید میدهند. یعنی به عنوان یک کلید خودکشی عمل میکنند و پس از آن سلول میمیرد.
تلومرهای کوتاه شده منجر به تحلیل سلولهای مغزی و تلومرهای با طول درازتر منجر به تولید سلولهای مغزی جدید میشوند. طول تلومر میتواند مهم ترین شاخص سن بیولوژیکی و خطر ابتلا به بیماریها باشد. برخی از محققان معتقدند که طول تلومر بهتر از ابزارهای تشخیصی متداول، خطر ابتلا به بیماریهای مرتبط با افزایش سن مانند آلزایمر، بیماریهای قلبی، دیابت، و سرطان را پیش بینی میکند.
استرس مزمن به التهاب مغز و افسردگی کمک میکند
واقعیت ناشناختهتر این است که مغز سیستم ایمنی خود را دارد. سلولهای ایمنی خاصی به نام میکروگلیا مغز و نخاع را از عفونتها و سموم محافظت میکنند. متاسفانه، سلول میکروگلیا هیچ کلید روشن یا خاموشی ندارد، بنابراین یک بار که فعال میشود، تا زمانی که میمیرد، التهاب ایجاد میکند. استرس مزمن یکی از عواملی است که خطر فعالسازی میکروگلیاهای مغز و متعاقباً تولید التهاب مغزی را افزایش میدهد. با اینکه به طور کلی این باور وجود دارد که افسردگی به واسطه کمبود سروتونین ایجاد میشود، اما شواهد فزایندهای نیز کشف شده که التهاب مغز را علت ریشهای افسردگی نشان میدهد.
این نظریه “مدل افسردگی سیتوکین” نامیده شده است. میکروگلیاهای فعال شده، سیتوکینها -پروتئینهایی که واکنش التهابی در مغز را به جریان میاندازند- را تولید میکنند. تولید سیتوکین با افسردگی از جمله اختلال افسردگی اساسی (ماژور) و خطر خودکشی در ارتباط است. این امر، با اضطراب، از دست دادن حافظه و ناتوانی در تمرکز، و همچنین برخی از اختلالات جدی از جمله اسکیزوفرنی، پارکینسون، و آلزایمر نیز همراه است.
در رأس همه اینکه استرس مزمن، شادی و آرامش ذهنی شما را از بین میبرد و شما را از نظر روحی و احساسی فرسوده کرده و زندگی شما را از شور و اشتیاق میاندازد.
برخی از عوارض جانبی استرس که سرحالی شما را تحت تأثیر قرار میدهد عبارتند از:
تجربه این گونه علائم، نه برای شما و نه برای اطرافیانتان اصلاً چیز جالبی نیست.
اضطراب اجتماعی زنان
هدف تحقیق حاضر ارائه یک بررسی دقیق از رفتار ، و همچنین پاسخ های الکتروکورتیکال به پردازش بازخورد ارزیابی اجتماعی در زنان مضطرب اجتماعی در مقابل زنان مضطرب غیر اجتماعی بود. از نظر رفتاری ، مشاهده شد که قبل از انجام کار ، زنان مضطرب غیر اجتماعی نسبت به زنان مضطرب اجتماعی نسبت به ارزیابی اجتماعی توسط همسالان خوشبین تر بودند . به طوری که بخش قابل توجهی از انتظارات بازخورد مثبت در زنان مضطرب غیر اجتماعی نشان داده شد . در تحقیق حاضر نتایج بررسی ها نشان می دهد که شرکت کنندگان مضطرب اجتماعی معتقد بودند که نسبت به شرکت کنندگان مضطرب غیر اجتماعی بازخورد پذیرش اجتماعی کمتری دریافت می کنند.
نتایج EEG نشان داد که بازخورد رد اجتماعی غیر منتظره باعث افزایش قابل توجهی در قدرت تتا (4-8 هرتز) نسبت به سایر شرایط بازخورد شد. این پاسخ تتا فقط در افراد مضطرب غیر اجتماعی مشاهده شد. علاوه بر این ، یافته های حاضر نقش عملکردی را برای پویایی نوسانات تتا در پردازش نشانه هایی که تهدید ارزیابی اجتماعی را منتقل می کند ، برجسته می کند ، و این مکانیسم نظارت بر تهدید اجتماعی در زنان مضطرب اجتماعی حساسیت کمتری را منعکس می کند.
تمامی حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به سایت دکتر مرجان محمدیان می باشد.
طراحی و پیاده سازی توسط تیم تخصصی وطن دیزاین
مطمئن باشید که نظرات شما بسیار دقیق مطالعه خواهد شد و به آن پاسخ خواهیم داد ، هر نظری که برای ما می نویسید قوت قلبی برای حال ما خواهد بود